اگرچه بال پریدن به آسمان داری
فرشته ای وبه روی زمین مکان داری
نه از فرشته هم انگار برتری بانو
چراکه دختر موسی ابن جعفری بانو
رسیده از حرمت بی شمار رحمت ها
اگر به پای تو افتاده اند بهجت ها
در بهشت گمانم که نه,بهشت اینجاست
نوشته اند حریم تو مرقد زهراست
چراغ های حریمت ستاره و ماه است
چقدرگوشه ی هرصحن آیت الله است
نشسته ایم و به لب اشفعی لنا داریم
اگر چه بر سر سجاده ربنا داریم
قرار بود قرار دل رضا باشی
چگونه میشود آخر ازو جدا باشی
قرار بود بیایی ولی توانت رفت
به شوق وصل به زهر فراق جانت رفت
غریب میروی و هیچکس کنارت نیست
تمام زندگیت, هستی ات بهارت نیست
خدا نخواست ببینی غم برادر را
نخواست باز ببیند شکسته خواهر را
زنان طوس به جای تو خواهری کردند
اگر چه نجمه نبوده ست مادری کردند
گمان مکن که شود باز کربلا تکرار
قرار نیست رود خواهری سر بازار
نه طوس کرببلا باشد و نه قم کوفه
نه شهر شام و نه آن روضه های مکشوفه
سری به نیزه ندیدی به پیش چشمانت
طناب داغ اسارت ندیده دستانت
“کسی که داغ برادر کشید زینب بود
کسی که ناله ی مادرشنید زینب بود”
غروب بود , همین که رسید در گودال
تمام موی سرش شد سفید در گودال
ازاین طرف روی نیزه سر برادر رفت
ازان طرف پی یک گوشواره لشگررفت
بس است تا به قیامت مصیبت زینب
شکست قلب زمین از اسارت زینب
شکست قلب زمین و زمان به تنگ آمد
به سمت معجرزینب همینکه سنگ آمد
- شنبه
- 8
- آذر
- 1399
- ساعت
- 21:50
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
ارسال دیدگاه