• سه شنبه 15 آبان 03


حضرت ابالفضل -(به گریه کردم از بلبل سوالی)

417

به گريه كردم از بلبل سؤالی

که عاشق بر كدامين مه جمالی

به خود گفتم كه گوید گل، وليكن

بنازم کز وفا گفتا، ابوالفضل

نگاهی بر دو بالش كرد و ناليد

پری زد در هوا گفتا، ابوالفضل

به گل گفتم كه زيباتر زگل كيست

بگفتا از همه زيبا ابوالفضل

به دريا گفتمش قطره كدام است

بگفتا قطره من، دريا ابوالفضل

چكيد آبی به روی تكه سنگی

بگریيد و صدا زد يا ابوالفضل

يقين عيسی ز بهر زنده كردن

به گوش مرده گفتا یا ابوالفضل

« فتا » هردم، دم از عباس می زد

كه تا محشور گردد با ابوالفضل

  • یکشنبه
  • 16
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 18:45
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران