ای که سلطان خراسانی و در جان و دلی
آمدم پابوسی ات با هدیۂ ناقابلی
چند شعر تازه آوردم برایت، میخری؟!
میخری قطعاً اگر باشم برایت دعبلی
بیت ها را یک به یک بر پرچمت بستم دخیل
با همان شوق قدیمی، با مرام سائلی
عاصی و آواره ام! گمکرده راهم! کاشکی...
در امانتداری ات باشد برایم منزلی
در حرم حال و هوای زائرانت دیدنی ست
بالأخص آنها که آوردند با خود مشکلی
می گذارد روی سینه دستِ پینه بسته را
پیرمردی را که جز عشقت ندارد حاصلی
خسته و درمانده است از علم ناچیز خودش
عالِمی نزدیکِ بستِ شیخ حرّ عاملی
عهد می بندد جوانی با امام عصرِ خود(عج)
در هوای نابِ دارالحجّه دارد محفلی
دختری در صحن کوثر شد به عشقت چادری
گفت: آقاجان به این پوشش تو خیلی مایلی
در حریمت هر چه ناممکن مهیّا میشود
ضامن آهو تویی و من گدای کاهلی!
#ألسلام_علیک_یا_علی_بن_موسی_الرضا
#أللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یاغریب_الغربا_دخیلک
#بطلب_دلتنگم_آقا
#مرضیه_عاطفی
- چهارشنبه
- 19
- آذر
- 1399
- ساعت
- 16:44
- نوشته شده توسط
- مرضیه عاطفی
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه