گرچه ما بد کرده ایم از ما محرم را مگیر
پیرهن های سیاه و شال ماتم را مگیر
چشم ما نذر عزای شاه بی سر بوده است
قطره قطره اشک جاری همچو زمزم را مگیر
با غمش عمری است مانوسیم زهرا شاهد است
جان زهرا این غم و این آه و ماتم را مگیر
روضه اش دار الشفای دردهای شیعه است
پس طبیبانه ز ما دارو و مرهم را مگیر
ما ز خردی سینه زنهای حسینی بوده ایم
یارب از سینه زنان این نوحه و دم را مگیر
دم گرفته مادری ریز سرشک از هر دوعین
کشته شد با کام عطشان میوه قلبم حسین
- دوشنبه
- 1
- دی
- 1399
- ساعت
- 16:9
- نوشته شده توسط
- مجیدرجبی
- شاعر:
-
مجید رجبی
ارسال دیدگاه