• دوشنبه 3 دی 03

 محمد زوار

زبانحال حضرت علی(ع) -(زهرا چرا به غصه و غم خو گرفته ای...)

2877
3

زهرا چرا به غصه و غم خو گرفته ای
نامحرمی نیامده که رو گرفته ای

لحظه به لحظه بین اذان گریه میکنی
خیلی برای غربتمان گریه میکنی

داری تو هم شبیه حسن، درد میکشی
شرمنده‌ام...! بخاطر من درد میکشی

از فرط غصه این همه لاغر شدی گلم
آن شب میان حادثه پرپر شدی گلم

هر دم به یاد کوچه دل‌آشوب می‌شوی
غصه نخور عزیز دلم، خوب می‌شوی

از خانه‌ای که غیر محبت در آن نبود
ای مادر حسین و حسن، میروی چه زود!

این خانه با فراق تو غمخانه می‌شود
این غصه ها میان دلم جا نمی‌شود

از ناله‌هایمان دل عالم کباب شد
بانو سلام‌های علی بی‌جواب شد

ای ماه من! به پای غمت ماه گریه کرد
امشب برای رفتن تو چاه گریه کرد

در فکر رفتنی تو٬ ولی رحم کن بمان
زهرا به اشک چشم علی رحم کن بمان

یا باش و آسمان مرا پر ستاره کن
یا لااقل برای دلم فکر چاره کن

زهرا بیا به فکر غم زینبین باش
پیش حسن بمان و کنار حسین باش

گفتم حسین! غصه به قلبم خطور کرد
ذهنم دوباره غربت او را مرور کرد

گفتم حسین، ناله‌ی دل بی‌حساب شد
ذکر تمام جن‌و ملک، آب آب شد

من آه میکشم دم آخر به آه او
زهرا قرار بعدیِمان قتلگاه او

  • شنبه
  • 6
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 12:37
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران