نگاهم از ازل سوی حسین است
دلم پیوسته در کوی حسین است
ز تاریکی غمی بر دل ندارم
چو شمع محفلم روی حسین است
به عالم تار زلفش کی دهم من؟!
کلید جنتم موی حسین است
به گوشم نغمه عشق است و چشمم
اسیر طاق ابروی حسین است
ببویم آن گلی را در گلستان
که عطر آگین از بوی حسین است
به محشر سنجش هر نیک و هر بد
به میزان و ترازوی حسین است
ملائک شرمسار و سر به دامن
ز حسن سیرت و خوی حسین است
سرافرازیُ دین و عشق و ایمان
به ایثار و به نیروی حسین است
حسین با خون خد این جمله بنوشت
که خون نیروی اردوی حسین است
علی با قدرتش خیبر ز جا کند
همان قدرت به بازوی حسین است
حسین پا کج ندارد از ره صدق
علی همواره الگوی حسین است
خوشا دردی که درمانش حسین و
شفایش نوش داروی حسین است
کانال اشعار عباسی معروفان اهری
- شنبه
- 6
- دی
- 1399
- ساعت
- 22:41
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
ابوالفضل عباسی معروفان
ارسال دیدگاه