کوثر،
اذان بلال، حدیث کساء، کربلا
شب
گريههای غربت مادر تمام شد
زینب
به گریه گفت که دیگر تمام شد
امشب
اذان گریه بگويد بگو، بلال
سلمان
به آه گفت: ابوذر تمام شد
طفلان
تشنه هروله در اشک میکنند
ایام
تشنه کامی مادر تمام شد
آن
شب حسن شکست که آرامتر حسین!
چشم
حسین گفت: برادر! تمام شد
تا
صبح با تو اُستُن حنّانه ضجه زد
محراب
خون گريست كه منبر تمام شد
زاینده
است چشمۀ زهرایی رسول
باور
مكن که سورۀ کوثر تمام شد
باور
مكن كه فاطمه از دست رفته است
باور
مکن حماسۀ حیدر تمام شد
زهرا
اگر نبود حدیث کسا نبود
زینب
نبود و واقعۀ کربلا نبود...
- یکشنبه
- 14
- دی
- 1399
- ساعت
- 16:20
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
علیرضا قزوه
ارسال دیدگاه