حمایت
از امام، عیادت قاتل
نبى
به بوى بهشتى تو ارادت داشت
على
به جلوه ی هر روزه ی تو عادت داشت
كدام
نور ز مصراع بيت تو جوشيد؟
كه
شعله هم به در خانه ات ارادت داشت
براى
خاطر حيدر به تازيانه نشست
كدام
دست چنان دست تو عبادت داشت؟
براى
ضربه ی ديگر به ديدنت آمد
كه
گفته دشمن تو نيّت عيادت داشت؟
قسم
به سورهء خاكى چادرت بانو
به
درك قدر تو بايد فقط سعادت داشت
سیدرضا
جعفری، گلچینی از یک غزل
عبادت،
شهادت، هدایت
چه
آشناست صدایی که رنگ غربت داشت
و
دفتر لب او از پدر روایت داشت
صدا
به لهجۀ صبح است و روشنایی روز
که
در سیاهی ابهامها صراحت داشت
شبانه
کوبۀ دلهای خفتگان را زد
زنی،
که خانه به خانه غم هدایت داشت
زنی،
که روی زمین شاخهشاخه شادی کاشت
نهال
زندگیاش ریشه در محبت داشت...
حیات
سرختر از خون او شهادت داد
درون
خانۀ خود سنگر شهادت داشت...
خیال
باطل افسانهها نمیدانند!
صدای
مادرم آن سوی در، حقیقت داشت
::
نشسته
است کمی خاک روی چادر تو
خوشا
به مرتبهاش، خاک هم سعادت داشت
سجود
پیش تو نگذاشت سر به روی زمین
رکوع
از قد خم گشتهات خجالت داشت
سلام
میدهی امشب پس از قیام، مگر
نماز
عمر تو ای عشق چند رکعت داشت؟...
جعفر
عباسی
در
بیت سوم و چهارم، به جای عبارت "زنی که" ، کسی که، مناسب تر به نظر می
رسد؛ مگر آنکه در خواندن، بین زنی و که مکث کوچکی لحاظ شود تا عبارت نامأنوس زنیکه
به گوش مخاطب نرسد.
- یکشنبه
- 14
- دی
- 1399
- ساعت
- 17:47
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
جعفر عباسی
ارسال دیدگاه