• دوشنبه 3 دی 03


شهادت حضرت زهرا س -(بعدِ تو روزم شب اومد بابا جون دیگه جونم به لب اومد بابا جون )

375

‍ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَاالصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَة

بعدِ تو روزم شب اومد بابا جون
دیگه جونم به لب اومد بابا جون

اون زمان افتاده ام به جوی خون
یاریم یه زینب اومد بابا جون

کی مرا گو مدد اومد بابا جون؟
جز عدو با لگد اومد بابا جون

شده ام پیشِ همه خار و ذلیل
این من و این تنِ بیمار و علیل

تو کجائی که نجاتم بدهی
یا کمی صبر و ثباتم بدهی

دردِ بی کسیِ من گشته فزون
محسنم فتاده در لجّه ی خون

روزِ وصلت به سر اومد بابا جون
سینه با میخِ در اومد بابا جون

تشنه ی روضه ی رضوانِ توأم
اوّلین زائر و مهمانِ توأم

آه خون می چکد از سینه ی من
چه روا شد غمِ دیرینه ی من

بعدِ تو روزم شب اومد بابا جون
دیگه جونم به لب اومد بابا جون

#هستی_محرابی

  • شنبه
  • 20
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:7
  • نوشته شده توسط
  • هستی محرابی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران