آمدي از مادرت براين جهانت عور عور
عمرنوحم گركني آخربرندت سوي گور
رهنمايت خضرباشد برّ و بحرت آشكار
راه تاريك است وظلمان چشم تو اَعمي وكور
بادل خود خلوتي كن تاکند دل یاد تو
عشق معبودت كند از قيد غم آزاد ودور
دل به حق دادي اگر احسن ترا محزون مباش
گركسي گويد نظر داري به حوران وقصور
شكر نعمت كن كه نعت را فراوان می کند
راز قت رزقت دهدچون يُنعِم است الله ونور
عرش فرش است آسمان ابري چوآيدآبها
رزق تو خارج شود پروردگارت داده سور
مرگ وهستي بامسمّي است مرگ راتأخيرنيست
بعدِ مُوتت زنده گردي چون دمد دو نفغ صور
چون حسيني هستي (عدلي)تاكه رفتي سوي گور
لطف يزدانت كندآزاد از آزارِ مور
- شنبه
- 20
- دی
- 1399
- ساعت
- 18:43
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حاج اصغر فرشچی
ارسال دیدگاه