انجمن آرای دل ای گل مینای ما
پرده بیفکن بیا ماه دل آرای ما
ای غم عشقت بما هست نَشاط جهان
گسترش فیض توگشته بِساط جهان
بود و نبود همه موت و حیات جهان
کاش که شود درگهت مسکن و مأوای ما
منتظران رهت تشنۀ دیدار تو
دیدۀ حق بین بود بندۀ دربارتو
نام تو هرکه برد گشته گرفتارتو
بستۀ زنجیرعشق این دل شیدای ما
چشم براه تو اند این همه عشاق تو
ای به وصالت جهان مایل و مشتاق تو
غم بزُداید زدل گر شود الحاق تو
طالب دیدارتو چشم تمنای ما
فتنه و نیرنگهاست گردش دوران ما
اهل جفا میکند غارت ایمان ما
درپی خورشیدحق ای شب هجران ما
عجّل علی ظهورک نغمه وآوای ما
دفتری آور زعشق جان جهان را ز دین
نصرمن الله تویی سیصدو سیزده معین
فتح مبین میکنی تو به حسام یقین
یاور بر تر تو را ایزد یکتای ما
گرتو بیایی چمن خالی ز زاغ و زغن
می شکند مرغ جان این قفس و دام تن
پر بگشوده رود گلشن و باغ ودمن
تا که ببیند بـه دل دلبر زیبای ما
مهدی زهرا تویی صاحب عزّو جلال
«عدلی» نوحَه سُرا مادح دربارآل
درطلب کربلاست لیک ز راه حلال
گشته بدین رأی خود آئینه آرای ما
- شنبه
- 20
- دی
- 1399
- ساعت
- 18:51
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حاج اصغر فرشچی
ارسال دیدگاه