بیا ای بنده ی خاطی بکویم
پشیمانی اگر بازآ بسویم
بیا بشکن دلت وآنگه صدا زن
درون آن دل بشکسته جویم
بیا کوی من و مهمان من باش (2)
بریز از دیدگانت آب توبه
ز رویت گرد عصیان را بشویم
صدایم زن بیا با کوله بارت
برویت تا در رحمت گشویم
بیاکوی من ومهمان من باش(2)
ز مادر مهربان بر بنده گانم
اگرچه بنده ام باشد عدویم
بیا با تحفه ای از کربلایم
کزان تحفه بر آید عطر و بویم
بیاکوی من ومهمان من باش(2)
برو باب حسینم اشک ریزان
بیا با اصغر خونین گلویم
بزن چنگی بدان قنداق خونین
شوی تا بنده ی با آبرویم
بیاکوی من ومهمان من باش(2)
مشو نومید اگر توبه شکستی
مرا بخشنده گی گردیده خویم
پشیمانی اگر (نادر) پشیمان
مرو جای دگر بازآ بسویم
بیاکوی من ومهمان من باش(2)
- یکشنبه
- 21
- دی
- 1399
- ساعت
- 11:52
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حاج نادر بابایی
ارسال دیدگاه