یه گل یاس شکسته شاخه هاش از هم گسسته
باغبون خسته ی خسته کنار گلش نشسته
گل یاس یاس بهشته روی گلبرگاش نوشته
که فقط تو این زمونه عشق حیدر منو کشته
فاطمه آروم جونم گل یاس قد کمونم
دعا کن اگه تو رفتی دیگه من زنده نمونم
ای همیشه همنشینم ای امیرالمومنینم
دعا کن تا من بمیرم اشک چشماتو نبینم
بعد تو سیاهی بخته زندگی بی تو چه سخته
بمیرم که از لب تو خون میریزه لخته لخته
مادر مادر وای مادر
مادر مادر وای مادر
سه ماهه که چشمای من روی مادرو ندیده
چادری که رنگ خاکه روی صورتش کشیده
سه ماهه واسه عیادت در این خونه نخورده
سه ماهه با دست مادر به موهام شونه نخورده
سه ماهه تنور خونه دیگه خاموشه و سرده
تا نفس میکشه مادر نفسش برنمیگرده
هنوزم به زیر چادر بدنش داره میلرزه
میبینم تو خواب حسنش داره میلرزه
وقتی خواب میاد به چشمام شبایی که غم میارن
میبینم موهامو بافته دستایی که جون ندارن
سه ماهه عزا گرفتی چرا پا نمیشی از جا
سه ماهه عزا گرفتی چرا پا نمیشی از جا
مادر مادر وای مادر
مادر مادر وای مادر
- دوشنبه
- 22
- دی
- 1399
- ساعت
- 12:25
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
ارسال دیدگاه