• جمعه 2 آذر 03


شعر حضرت رقیه (س) ( ای عمّه بیا ماه دل آرا اینجاست)

2401
7

ای عمّه بیا ماه دل آرا اینجاست
سر منشاء نور کلبه ی ما اینجاست
از چادر من رنگ لبش تیره تر است
جای ضربات چوبِ خزران پیداست
بابا چه شد امشب تو به ما سر زده ای
بی شک که همیشه لطف حق شامل ماست
نیمی زرُخِ تو قابل تشخیص است
زیرا یکی از دو چشم من نابیناست
آمد به عیادتم شبی دُختِ یزید
دیدم که وقار خود کُنم حفظ به جاست
او داشت به تن لباسی از جنس حریر
امّا تنِ من لباسی از از حُجب و حیاست
پرسید که تبار و از نسلِ که ای
کاین گونه وجود تو پُر از عشق و صفاست
گفتم که ز نسل حیدر کَرّارم
بابام حسین و مادرم خیرُ نساست
می گفت برایم از ابوالفضل بگو
گفتم که عموی من خداوند وفاست
تا بود کسی به ما جسارت ننمود
تا رفت ببین خرابه ها منزل ماست
یکبار به شدّت از شتر افتادم
می بینی اگر که زنده ام کارِ خداست
با معجرِ من موی سرم غارت شد
می گفت بکش که او شبیه زهراست
شاعر: سعيد خرازي
 

  • پنج شنبه
  • 23
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران