می شود از منِ افتاده ز پا در گذری
معصیت کارم و از جرم و خطا در گذری
تو مگر دوست نداری که شوم پاک و زلال
کافی است از همه ی عُجب و ریا در گذری
بخشش از نامِ تو پیداست خداوندِ کریم
جای دارد که از این بی سر و پا در گذری
تو خدایی..تو بزرگی تو پناهی به همه..
آمدم گردنِ کج ...تا ز وفا در گذری
رجبیّه است منم غافل از این ماهِ عظیم
می شود خالقِ هستی ز گدا در گذری
وَ به مولودِ همین ماه قسم خسته شدم
به علیآً چه شود باز خدا در گذری؟
آبروی منِ بیچاره الهی نرود یاالله...
می شود از منِ افتاده ز پا در گذری
- پنج شنبه
- 30
- بهمن
- 1399
- ساعت
- 15:58
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه