• دوشنبه 3 دی 03

استاد محمد جواد غفورزاده

اشعار اربعین حسینی -( سحر چون پیک غم از در درآید )

3370
1

سحر چون پیک غم از در درآید
شرار از سینه، آه از دل برآید
مرا از دیدگان، یک کاروان اشک
به شوق پای‏بوس رهبر آید
جدا زین کاروانِ اشک و حسرت
صدای کاروانی دیگر آید
گمانم کاروان اهل‏بیت است
که سوی قبلۀ دل با سر آید
گلاب از دیده افشان همچو جابر
که عطر عترت پیغمبر آید
به رسم دیده بوسی با عزیزان
به حسرت از مدینه مادر آید
پس از یک اربعین هجران و دوری
به دیدار برادر، خواهر آید
همان خواهر، که کس نشناسد او را
به باغ لاله‏های پرپر آید
همان خواهر، که با سحر بیانش
به هر جا آفریده محشر آید
همان خواهر، که غوغا کرده در شام
همان آئینۀ پیغمبر آید
همان ویرانگر بنیان تزویر
همان رسواگر زور و زر آید
همان خواهر، ولی گیسوپریشان
سیه‏جامه، بنفشه پیکر آید
نوای وای وای از قلب زهرا
صدای های‏های حیدر آید
ازین دیدار طاقت سوز، ما را
همه خون دل از چشم تر آید
میان جبهه با یاد شهیدان
نوائی خوش ز یک همسنگر آید
سرودش، حسب‏حال آن کبوتر
که خونین بال و بشکسته پر آید
سرودش را بیا با هم بخوانیم
به امیدی که شام غم سرآید:
شمیم جانفزای کوی بابم (1)
مرا اندر مشام جان برآید
گمانم کربلا شد عمه! نزدیک
که بوی مشک ناب و عنبر آید
به گوشم عمه! از گهوارۀ گور
درین صحرا، صدای اصغر آید
مهار ناقه را یک دم نگه‏دار!
به استقبال لیلا، اکبر آید!
شاعر : محمد جواد غفور زاده
 چهار بیت آخرین این اثر، از مرحوم جودی خراسانی است

  • شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 18:15
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران