عدل ِ بی نام علی واژه ی نامفهوم است
عشق ِ بی یاد علی پیکره ای مصدوم است
مرتضا کیست که در پنجه ی او قهر خداست
جوهر عشق که در نقش عَرَض مکتوم است
مرتضا ، آینه ی وجه خدا هست ولی
عقل نا پخته و اذهان بشر مسموم است
گر من از مدح علی عاجزم از درک من است
ورنه میزان کمالات علی معلوم است
در دیاری که علی رهبر خلق است ، عقیل
سهم خود دارد و از سهم دگر محروم است
حق ز حقدار گرفتند و به نا حق دادند
این عجب نیست به هر جا که تفکّر شوم است
آتش آن نیست که درگاه علی را سوزاند
آتش آن است که در سینه ی او مکتوم است
پرسم از چاه که با گریه چه می گفت علی؟
گوید این بود سخن: فاطمه ام مصدوم است
به غم انگیزترین محنت زهرا سوگند
که علی از همه ابنایِ بشر مظلوم است
- سه شنبه
- 12
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 12:26
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
علیرضا امانی مجد
ارسال دیدگاه