• دوشنبه 3 دی 03


اشعار اربعین حسینی ( ای آفتاب دیدۀ روشنگرم حسین )

1685

ای آفتاب دیدۀ روشنگرم حسین
کرده شرار داغ تو خاکسترم حسین
با دیدن مزار تو بعد از یک اربعین
آتش فتاده است به چشم ترم حسین
هر لحظه از فراق تو سالی به ما گذشت
با آن که نیست دوری تو باورم حسین
گفتی صبور باشم و بودم، ولی ببین
داغت چه کرده با دل غم پرورم حسین
بال و پری نمانده برایم، ولی هنوز
«تا پر نشسته تیر غمت در پرم حسین»
بار دگر به ساحل تف دیدۀ فرات
سوزد به یاد حنجر تو حنجرم حسین
آثار تازیانه و سیلی هنوز هست
بر روی کودکان تو و پیکرم حسین
پرسی اگر ز کودک دُردانه ات ز من
پرپر زد او کنار سرت در برم حسین
همراه ناله های من و کودکان تو
آید صدای زمزمۀ مادرم حسین
در این حصار درد «وفائی» به ناله گفت
در روز اربعین تو نوحه گرم حسین
شاعر : سید هاشم وفایی

  • یکشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 14:32
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران