تموم جسم تو سیاهه و خونی
.
گناه تو چی بود که کنج زندونی
.
روزای تو مثل شبات شده تیره
چند ساله که پاهات تو غل و زنجیره
.
گوشه ی زندون شبانه روزش فقط دادن آزارت
تو روزه بودی غروبا می شد تازیونه افطارت
.
باب الحوائج باب الحوائج موسی بن جعفر مولا
.
اونی که از داغت روونه اشکامه
اونی که روز و شب شنیدی دشنامه
.
تو گوشه ی غربت از نفس افتادی
رضا نبود پیشت وقتی که جون دادی
.
همیشه آقا روی تن تو جای کبودی بوده
اونی که هر شب شما رو میزد خودش یهودی بوده
.
باب الحوائج باب الحوائج موسی بن جعفر مولا
.
هنوز جای زنجیر رو دست و بازوته
یه تخته ی پاره واسه تو تابوته
.
موقع تشییعت عاشقاتون گریون
شد آخرش آقا جسم تو گلبارون
.
بمیرم آقا برا تنی که به زیر تیر و سنگه
میون گودال کفن نداره سر لباسش جنگه
.
غریب مادر غریب مادر حسین
.
با چراغ اشک ، گرم جسـتجو
خاک را با یاد گل می کرد بو
.
یافت آن گل را ، ولی پرپر شده
پاره پاره پیکری بی سر شده
.
گفت : آیا یوسف زهرا تویی ؟
آن که من گم کرده ام آیا تویی ؟
- سه شنبه
- 19
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 21:59
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
ارسال دیدگاه