باز يارب چه شده انس و ملك در زاريست
همه جا گشته عزا، اشك دو عالم جاريست
زينب از شامِ بلا
دل غمين آمده است
بر سر و سينه زنيد
اربعين آمده است
يا اباعبدالله يا حسين(4)
قافله برگ خزان گشت و به صحرا ريزان
هر كسي خسته رود سوي مزاري خيزان
هر كه دنبالِ گلش
گشته با خون جگر
از غم لالهي خود
ميزند سينه و سر
يا اباعبدالله يا حسين(4)
هر طرف مينگرم، بزم عزايي برپاست
از چنين غصه و غم، عرش و سما در غوغاست
هر كجا عقدهي دل
تا دمي وا بشود
عالم و آدميان
همه شيدا بشود
يا اباعبدالله يا حسين(4)
شاعر : حسن فطرس
- دوشنبه
- 27
- آذر
- 1391
- ساعت
- 13:50
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه