همه خواهند و بخواهند اگر فاطمه را
همه دارند و ندارند نظر فاطمه را
پرتو معرفت او به تجلی باز است
داری ار چشم بصیرت بنگر فاطمه را
خلقت فاطمه شد منحصراز دولت دوست
چرخ گردون نکند فاطمه .. هر فاطمه را
گرچه از فضل پدر نیست کسی را ثمری
جاودان کرد ولی فضل پدر ... فاطمه را
فیه و مافیه به زیر قدم دولت او
این چه شآنیست که دادند مگر فاطمه را؟
من به محدوده ی ادراک خود از او گفتم
ور نه تجلیل کند شمس و قمر فاطمه را
بخت و اقبال و فلک چشم به راهند همه
تا ببینند مگر ، بار دگر فاطمه را
اشک جانسوز امانی همه بیت الغزل است
تا ستاید همه شب تا به سحر... فاطمه را
- شنبه
- 23
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 16:44
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
علیرضا امانی مجد
ارسال دیدگاه