بند اول
پیچید تو گوشم،صدای سیلی
خورد به دیوار،مادره من با،صورته نیلی
یهودیه پست،راهمونو بست
نشست به روی،چهره ی مادر،جای کفه دست
خیلی نامرده،داره میخنده
چطور بگم که دومی با ما چه کرده
حالم خرابه،دلم کبابه
گوشواره ی شکسته رو دیدن عذابه
روضه ی من روضه ی طشت نبود
جون دادم تا که دیدم روی کبود
پیشه چشمام ناموسم رو بد زدن
مادرم رو ضربه ی لگد زدن
واویلا،مادرم،واویلا
بند دوم
میزد تو پهلوش قنفذه ملعون
از زیره چادر،دیدم که میریخت،قطره های خون
وای از مغیره، چه وحشیانه
مادر رو میزد،جلوی حیدر، با تازیانه
پلیده بی دین،با دسته سنگین
شکست سره مادره من رو از روی کین
محسن رو کشتن،موقعه رفتن
چهل تا بی حیا از رو زهرا گذشتن
رَمَقی نمونده توی پیکرش
رَدِّه شَلاقه رویِ بال و پرش
نداره یه جای سالم رو کمر
سینه اش زخمی شده از میخ در
واویلا،مادرم،واویلا
- سه شنبه
- 10
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 22:17
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
الیاس محمدشاهی
ارسال دیدگاه