بند اول
نازم به ناز چشم و ابروی عباس
چشمم نیاز دیدن روی عباس
جانم به قد چون قیامت مولا
زلف کمندو زور و بازوی عباس
تو بی بدیل و بزرگ و بلند و والایی
که داده است خدا بر تو شان سقایی
اگرچه مادرت ام البنین بود آقا
ولی به حضرت زهرا،عزیز زهرایی
تو امیر کربلایی دلیرو دلربایی تو شیر نینواییو صاحب علم قمر
جنجال هر جدالی تو از حیدر مدالی تو شیر بی مثالیو صاحب علم قمر
یا ابوالفضل یاسیدی
..........................
بند دوم
هستم یه عمره مشکی پوش ابوالفضل
هیئت به هیئت خانه دوش ابوالفضل
دستم دخیل علمت میشه وقتی
میره رقیه روی دوش ابوالفضل
تو رب آبی و آب از رخت خجل گشته
که مانده حسرت لعل لبت به دریایی
عجب ندارد اگر عالمی اسیر تو شد
شما عزیز حسینی ، امیر دل هایی
تو یل ام البنینیو نقش هر نگینیو دُرُ و نازنینیو صاحب علم قمر
قمر هر کهکشانیو ماه آسمانیو شاه بیکرانیو صاحب علم قمر
یا ابوالفضل یاسیدی
- دوشنبه
- 23
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 21:25
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
کربلایی جواد محمدی
ارسال دیدگاه