غصه نخوربرادر
مگه خواهرنداری
میون این همه دشمن تو
نگو یاورنداری
طفلای من یه لشگرن
چون نوه های حیدرن
شاگردخوب اکبرن
اگه مدد بنمایی?
میشن فدای دایی
حسین اقام
بنددوم
تورو به جون مادر
قبول کن هدیه هامو
ببین این التماسو
گریه ی بچه هامو
برای توجان برلبند
عاشقای جان برکفند
پهلوونای زینب اند
میشن برات یه لشگر
حسین غریب مادر
حسین اقام
بندسوم
تانعش بچه هارو
دیدم میون میدون
رفتم میون خیمه
بادیده های گریون
میسوزه اتیش توسینم
ازغصه خیلی حزینم
تابچه هاموببینم
فدای غم هات خواهر
حسین غریب مادر
- سه شنبه
- 31
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 15:58
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید مراد زاده
ارسال دیدگاه