• سه شنبه 4 دی 03


دستی به دست محسن و یک دست بر کمر

3353
2

دستی به دست محسن و یک دست بر کمر
با سینه ای از آتش مسمار شعله ور
افتـد ز حـزن ، لــرزه  بـر  انـدام  عرشـیان
این گونه گر ز صحنه محشر کنی گذر
***
احقاق حق خویش چو پیش خدا کنی
با قامت خمیده، قیامت به پا کنی
با بازوی سیه شده در پیش گاه عدل
مظلومی علی ـ زخفا ـ بر ملا کنی
***
گویی:گناه محسن شش ماهه ام چه بود؟!
گلچین، گلم ز شاخه هستی چرا رُبود؟!
جز گـریه در فـراق پدر، جـرم من چه بود؟!
بـر داغم از چه داغ ، دشمنم فزود ؟!
***
شاهد به مدعای تو، دیوار و در شوند
مظلومی ترا، سندی معتبر شود
آنجا میان  محکمه، مسمار غرق خون
 حـاضـر بـرای داوری دادگـر شـود
***
در سینه ام نهان بود این سوز و سازها
تا آن زمان که پرده برافتد ز رازها
ای قبـر مخفی تو ، مـراد دل ( فراز )
بـاب الحوائجی تو ، بـر آور نیـازها
شاعر:مخمد تقی قریشی

  • چهارشنبه
  • 6
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران