• یکشنبه 2 دی 03


دیدم غمت ای مادر ای کاش نمی دیدم

5885
23

دیدم غمت ای مادر ای کاش نمی دیدم
تنها تو به پشت در ای کاش نمی دیدم
وقتی که درخانه با ضرب لگد وا شد
تو بودی و یک لشگر ای کاش نمی دیدم
دیدم که در آن غوغا در پشت در خانه
شد محسن تو پرپر ای کاش نمی دیدم
وقتی که زد آن ملعون سیلی به رخت دیدم
خون می چکد از معجر ای کاش نمی دیدم
ای وای چه بی رحمند آنان كه به هم بستند
دستان یل خیبر ای کاش نمی دیدم
آن لحظه که زد قنفذ بر بازوی تو دیدم
فریاد زدی حیدر ای کاش نمی دیدم
آن شب که تو را شستند تا جسم تو بابا دید
می زد به فغان بر سر ای کاش نمی دیدم
ای وای خودم دیدم از چوبه ی تابوتت
جاری شده خون تر ای کاش نمی دیدم
شاعر:مصطفی رب مطلق

  • چهارشنبه
  • 6
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران