عطر حرمت بوی خوش عطر جنان است
مست از شمیم حرمت پیر و جوان است
آرامش جان همه زوار، حریمت
بر غمزدگان مشهد تو کوی امان است
سرچشمه لطفی ومعین الضعفایی
سوی همگان لطف تو چون رود روان است
شافی همه قطع امیدان ز شفایی
آن پنجره فولاد تو مشهور جهان است
نام تو بود ذکر لب شیعه، رضا جان
دوری ز تو بر نوکر تو، بار گران است
گویند که خاک حرمت خاک بهشت است
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است
شعر:اسماعیل تقوایی
- سه شنبه
- 28
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 2:14
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه