ای که مرآت خدایی مددی حضرت سلطان
معدن جود و سخائی مددی حضرت سلطان
هر گدائی که به سویش بنمایی تو نگاهی
رسد آخر به نوایی مددی حضرت سلطان
تو نگفته بدهی حاجت و این رسم رئوف است
مهد احسان و عطایی مددی حضرت سلطان
چه شهیدان که گرفتند برات از حرم تو
که حبیب شهدایی مددی حضرت سلطان
روضههای سحر کوی تو دارد چه صفایی
صاحب هر چه بکائی مددی حضرت سلطان
قبله ی کعبه تویی جملۀ شاهان سگ کویت
کی تو حج فقرایی مددی حضرت سلطان
پرچم سبز سر گنبد تو هادی عشق است
چون کند قبله نمایی مددی حضرت سلطان
تحت آن قبه ی زردت که بود عرش الهی
گریه دارد چه صفائی مددی حضرت سلطان
بی خود از خود شده دل هر دمی آید به حریمت
بشود کرببلائی مددی حضرت سلطان
زیر ایوان طلایت چو نجف غرق غرورم
شهریار دو سرائی مددی حضرت سلطان
- دوشنبه
- 31
- تیر
- 1398
- ساعت
- 14:21
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
قاسم نعمتی
ارسال دیدگاه