• دوشنبه 3 دی 03


کاروانی رسیده است از راه

1724

کاروانی رسیده است از راه
کاروانی که توشه اش خون است
می نویسد خدا سفرنامه
وصف لیلا و شرح مجنون است
بوی صفین می رسد به مشام
که حسن قاسم و علی ست حسین
شاید این جا غدیر خم باشد
علی اکبر چه منجلی ست حسین
پیش دارالشفای لطف شما
زخم دل نیز مرحمی دارد
کرم و بخشش شما تا هست
رو سیاهی چه عالمی دارد
تو سلیمان کربلا بودی
پیش پای تو نامه می چیدند
دیوها از همه پیامبری
فقط انگشتر تو را دیدند
شاعر:شهاب الدین خالقی

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران