باز دارد فرشته می ترسد
نفس آدم دم از هوس بزند
شب سر از سجده باز بردارد
صبح صادق نفس نفس بزند
کوچه ها باز هم پر از قصه
کوچه ها در مدار تکرار اند
کوچه ها پرسه می زنند امشب
کوچه ها تا به صبح بیدارند
می روی علم می رود با تو
جهل خوشحال و عقل غمگین است
می روی می زند زمین زانو...
باور رفتن تو سنگین است
از مفضل بپرس می گوید:
پیر ما پیر مردم عاشق
پیر بصری جوان شد از عشق...
جعفر بن محمد صادق (ع)
بهت یاران و گریه ی اهلت
زار زار زراره را بنگر
منبر مسجدت زده خشکش
ناله های مناره را بنگر
چشم موسی به سوگ تو نیل است
با پسر باز هم روایت کن
قائم آل مصطفی* برخیز...
فقه را جان بده فقاهت کن
*اشاره به روایتی که امام باقر علیه السلام در پاسخ پرسش از قائم آل محمد ص به حضرت اشاره فرمود.
- سه شنبه
- 11
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 0:3
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
سیدمهدی حسن زاده
ارسال دیدگاه