سَأَلتُ مَن هو حُبّي؟ اُجابَ لي هو اَلقاسِم
سَلامُ الله عَلی حبّی ، سلام الله عَلَى القاسِم
من عشقت را ز شیر مادرم، نه ،بلکه قبل از آن
که عشقت با گلم آغشته شد روز ازل قاسم
زبان اَلکن ، بیان قاصر ، به وصفت واژگان ناقص
نگنجد مدح تو در بیت های صد غزل قاسم
فدای نوجوانی که به پیران درس عشق آموخت
و شد معناگر "حیِّ علی خَیرِ العَمَل" قاسم
رُخَت تابید پشت پرده ی تَهتُ الهَنَک ، زآن پس
شده "خورشید پشت ابر" هم ضرب المثل قاسم
به جانان عموهایش چنان شهد عسل اما
به جان ارزق شامی ، تعجیلِ اجل قاسم
حسین میگفت با عباس ؛ جای مجتبی خالیست
ببیند دشت را کرده ست میدان جمل قاسم
رجز میخواند و سر میزد ، رجز میخواند و سر میداد
اَنَا بنُ المُرتَضی ، اِبنُ الحَسَن ، انّی اَنَا القاسم
تنش چون کندویی پامال ثُمّ مرکبان گشت و . . .
مُنَقَّش کرد نقشی از "اَحلی مِن عسل" قاسم
.
ایمان دهقانیا
- شنبه
- 22
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 14:28
- نوشته شده توسط
- ایمان دهقانیا
- شاعر:
-
ایمان دهقانیا
ارسال دیدگاه