يا لايق زيارت تان اين غلام نيست
يا گم شده ارادت من در ميان ليست
در ايستگاه آرزويم ايستاده ام
دست دعا گرفته ام اما بليط نيست
اين بار هم قطار زيارت بدون من
رفت و دلم دوباره پی اش بی صدا گريست
ما را ببر به دامنه گنبد طلا
آنجا كه كوهپايه آن اوج عاشقيست
اين كوه ها به عشق شما هشت می شوند
هشت مقدسی كه بود آرزوی بيست
ای هشتمين مسير رسيدن به آسمان
ما را به خاكبوسی آن آستان بخوان
- سه شنبه
- 25
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 11:22
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
محسن عرب خالقی
ارسال دیدگاه