آشنای همۀ غریبههایین آقاجون
واسۀ غریبهها هم آشنایین آقاجون
از تو دورم که باشم عطر شما را دوس دارم
حرم طلایی امام رضا رو دوس دارم
توی ذهن آسمون یه گنبد طلاییه
حرمی که وسعت زلال آشناییه
جادهها میدَوَن و خسته و بیهمنفسن
تا به دروازۀ روشن خراسون برسن
دستۀ پروانهها سر میرسن از آسمون
دخیل رنگی میشن روی ضریح سبزتون
آسمون دامنشو پر میکنه از ستاره
واسۀ کبوتراش دونۀ نذری میاره
همۀ فرشتهها به گنبدش رو میکنن
صحنو با گریههاشون هی آب و جارو میکنن
نسیما میرسن و با نوحه همزبون میشن
ابرا گریه میکنن، چشمهها روضهخون میشن
شعرا با اسم شما همیشه آسمونین
واژهها آهوای تشنۀ مهربونین
آشنای همۀ غریبههایین آقاجون
واسۀ غریبهها هم آشنایین آقاجون
از تو دورم که باشم عطر شما را دوس دارم
حرم طلایی امام رضا رو دوس دارم
شاعر : محمد سعید میرزایی
- سه شنبه
- 5
- دی
- 1391
- ساعت
- 19:1
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه