تاکی برای دوری تودیده ترکنم
آخر چسان بدون توشب را سحر کنم
من هستم وخیال تو و چشم مست ماه
هرگز نشد خیال تو از سر به درکنم
یک لحظه یاد من کن ویکدم تبسّمی
تا عمر را به شوق وصالت بسرکنم
عاشق شدن اگرچه گرفتار گشتن است
ای یوسفم چگونه زعشقت حذر کنم
آید اگرخیال تو یکشب به خواب من
با اشک شوق کفش تو را نیز ترکنم
- پنج شنبه
- 27
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 16:7
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
سید ناصر ولائی زنجانی
ارسال دیدگاه