بخوان قصيده، بخوان دعبل، كنار پنجره ي فولاد
بچرخ تا به سماع آيند، كبوتران حرم در باد
بخوان نفس نفس اينجا تا، گلاب گريه بيفشانم
كه بر ضريح تماشايت، ستاره دست تكان مي داد
بخوان "مدارس آياتت"، كه قطعه قطعه در اندازد
هزار ولوله در مشهد، هزار زلزله در بغداد
پر از جراحت تاريخي، به خون حادثه گلپوشي
دلت شقايق آتش نوش، بهار حنجره ات فرياد
بخوان بخوان كه نفس هايت، غزل كند كلماتم را
در اقتداي گلوي تو، به سبك لهجه ي توفان زاد
بچرخ، همهمه بر پا كن، وَ رقص نور تماشا كن
بخوان قصيده بخوان دعبل، كنار پنجره ي فولاد
شاعر: محمدحسین انصاری نژاد
- شنبه
- 9
- دی
- 1391
- ساعت
- 18:48
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
محمد حسین انصاری نژاد
ارسال دیدگاه