یک مستی اعلی تر از انگور میاورد
مردی که به همراه خودش نور میاورد
بر بی هیجانی خراسان کسی از راه
می آمد و با آمدنش شور میاورد
می آمد و با سلسله ای از کلماتش
کوثر به قدمگاه نشابور میاورد
تا هدیه دهد شوق پریدن به کبوتر
گلدسته و گنبد عوض تور میاورد
او آینه داری ست که انوار خدا را
از آتش روشن شده در طور میاورد
ای مستی اعلی تر از انگور خراسان
مولای تجلّی شده در طور خراسان!
تو آمدی و زنده شد از عطر نفسهات
دلهای سیاهی زده ی کور خراسان
در چشم تو آهو شد و در دام تو افتاد
صیاد کمین کرده ی مغرور خراسان
من آمده ام با دلی از درد گرفته
از دهکده ی دورتر از دور خراسان
روشن کن از انوار نگاهت دل من را
ای نور تر از نور تر از نور خراسان
شاعر: سعید تاج محمدی
- شنبه
- 9
- دی
- 1391
- ساعت
- 18:56
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه