نمای گنبدی افتاده در دو چشم ترم
"تویی برابر من یا خیال در نظرم؟"
اگر که راه نمی دادی اَم، بعید نبود
که در غمِ تو بریزد تمام بال و پرم
چه خوب می شود اینجا بمانم و نروم!
شبیه این همه آهو که هست دور و برم
نگاه بدرقه ی گنبدت، مقابلم ست
دعای آبی گلدسته های پشت سرم
بهانه ای بده همچون شکنج زلف خودت
که لا اقل عقب اُفتد شکنجه ی سفرم!
قطار، منتظر... امّا خودم کجا ماندم؟!
به بخش گمشدگان حَرَم بیا بِبَرَم!
شاعر: عارفه دهقانی
- شنبه
- 9
- دی
- 1391
- ساعت
- 20:25
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه