السّلام ای فاتح میدان عشق
ای حسین ای شمع نور افشان عشق
السّلام ای بانی و بنیان عشق
ابتدای عشق و هم پایان عشق
سرور آزادگان کربلا
رهبر شایسته ی مردان عشق
شاهکار خلقت جان آفرین
جان جانان جلوه ی رخشان عشق
محرم اسرار حیّ لامکان
راز دار خلوت پاکان عشق
شهریار کشور خون و قیام
دادیار دفتر دیوان عشق
ای به خوبی همچو آیات خدا
سجده گاهت مطلع تابان عشق
ای عزیز حضرت خیرالنساء
ای حسین ای مفخر شایان عشق
ای صفای باطن اهل یقین
ای لسانت منطق و برهان عشق
ای که عشقت تا ابد جاوید شد
در قلوب گرم مشتاقان عشق
ای به خون غلطیده در دریای خون
ای شهید بی سر و سامان عشق
در عزایت می نشینم تا ابد
بزم تو یادآور دوران عشق
گام نه بر دیده گان مرده ام
جان بگیرد پیکر بیجان عشق
با نگاهی بند در پایم بزن
من که هستم بنده ی سلطان عشق
روح بخش پیکر بی روح من
گردباد حاصل از طوفان عشق
بر زبان جاری شود چون نام تو
می رود از دیده گان باران عشق
ای بقربان تو جان شیعیان
هم به هفتاد و دو سربازان عشق
جان فدای اکبر شهزاده ات
هم به طفل غنچه ی خندان عشق
عون و فضل و جعفر و عبّاس شد
جمله در راه خدا قربان عشق
ای شفیع روز رستاخیز ما
دامن تو دست بیماران عشق
با "صفا" شد همنوا در مدح تو
بلبلان روضه ی رضوان عشق
- دوشنبه
- 4
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 16:20
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حاج ناصر تبسمی اردبیلی
ارسال دیدگاه