ای شیر دلیر در همه جا یا عباس
ای مظهر ایمان و وفا یا عباس
یک عده به من داده وکلات که بگیرم
بر کل مریضان دوا یا عباس
تو شاهی و من نوکر دربار تو هستم
ای شه تو کجا ،من کجا؟ یا عباس
بین الحرمین یک طرفش قبر تو باشد
سوی دگرش شاه ولا یا عباس
خوردم نمک از سفره ی احسان تو ارباب
احسان تو کردی که بما یاعباس
از لطف و کرم های تو من سیر نگشتم
تو همدم ما خسته دلا یا عباس
وقتی که دو چشمت بگشودی به جهان،لیک
با شادی بگفت اهل سما یاعباس
من کرب و بلا آمدم اما چه کنم من
دل میطلب باز تو را یا عباس
چشمان تو را دیده ملائک همه گفتند
احسنت به انگشت خدا یا عباس
قطره که ز دریا شده وصل شد خود دریا
صد قطره بجوید تو را یا عباس
من عاشقم و چاره ندارم چه کنم من؟؟؟
دستم نمیگیری چرا یا عباس
آنان که جواب کرده طبیب چاره ندارن
خواهم بستانم که شفا یا عباس
غیرت که خجالت بکشد نام تو آید
باغیرتی و جان به فدا یا عباس
زیر سند ببخش آن قاتل تو من
هرگز به خدا که ندم امضا یا عباس
بیچاره"خدایی" بخدا چاره ندارد
کن دعوتش بر کرب و بلا یا عباس
- جمعه
- 15
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 19:32
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حسین خدایی زنجانی
ارسال دیدگاه