• شنبه 8 دی 03

 رضا محمودی عارف زنجانی

حالات راه شام -(قلب عالم گشته خون از غصه های راه شام)

541

قلب عالم گشته خون از غصه های راه شام
مرغ دل دارد نوا از ناله های راه شام

ماجرای پر محن دارد که آن صحرا هنوز
می زند داغ شرر بر دل نوای راه شام

قلب زینب سوخت در یک شب ز ظلم ساربان
ناله و فریاد زد از ظلم های راه شام

دید ناگه نیست دخت شاه دین در قافله
گفت یارب آه و آه از دردهای راه شام

گر نیاید دخترم الان قیامت میکنم
لعنت حق باد بر جلادهای راه شام

زجر دون با یک نفر آمد سراغ گم شده
دید اورا در میان خارهای راه شام

ابتدا او داد بر آنان سلامی از ادب
بی ادب بودند اما خصم های راه شام

زجر با سیلی جواب آن گل رعنا بداد
تیره شد در چشم هایش چون هوای راه شام

دست بر صورت نهاد و گفت ای ظالم مزن
مردم از دست شمامزدورهای راه شام

عاقبت رحمی ندید و گفت بنگر ای عمو
می زند سیلی مرا نامرد های راه شام

ای عمو یا خود بیا یا ده خبر بر اکبرم
خود بزن سیلی به این شیادهای راه شام

ای عمو خون می چکد از زخم پاهایم ببین
بس که زد بوسه به پایم خار های راه شام

  • یکشنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 12:13
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران