دار وندار حسین
ای همه ی دار وندار حسین
جان خودت کرده نثار حسین
داغ تو جانا کمرم را شکست
صد گره افتاد به کار حسین
بی تو چسازم علمدار من
رفته زکف بی تو قرار حسین
لشگر من بعد تو شد بی امیر
مالک این لشگر ویار حسین
گوید عدو خنده کنان دم بدم
رفتن او ساخته کار حسین
فصل خزان آمده بر خیمه ها
ای به حرمها تو بهار حسین
بی تو دگر نیست پناهی مرا
ای قمر یکه سوار حسین
رفتی ومن یکه وتنها شدم
خیز وببین حالت زار حسین
شعر :اسماعیل تقوایی
- چهارشنبه
- 27
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 2:7
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه