• پنج شنبه 1 آذر 03

 محسن راحت حق

کوفه -(داخلِ زندانِ کوفه ..یک نوایی داشتم)

541

داخلِ زندانِ کوفه ..یک نوایی داشتم
بهرِ روضه زیرِ لب،یک ته صدایی داشتم 

روضه خوان من بودم و روضه..غروبِ کربلا
بهرِ گریه بی امان حال و هوایی داشتم

امّ کلثوم و ربابه..مستمع های من اند
روضه..کوچک بود و من رزقِ بُکایی داشتم

روضه ی درگوشی از آنجا شروع شد جانِ من
در دلِ محبس عجب بزمِ عزایی داشتم

تا که گفتم تشنه لب..لطمه به صورتها زدند
بینِ تاریکیِ زندان‌‌..کربلایی داشتم

دخترانش هم شدند از مستمع های عزا
در هیاهو..حس و حالِ آشنایی داشتم

یک ندا آمد:غریبِ تشنه ی مادر حسین
بینِ این روضه..غمِ خیرالنسایی داشتم

بر سر و سینه زدم ،مدهوش افتادم زمین
آخر..اندوهِ ذبیح بالفقایی ..داشتم

کاش می مُردم میانِ روضه های قتلگاه
در میانِ روضه اش حسّ ِ خدایی داشتم

  • چهارشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 14:5
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران