• دوشنبه 3 دی 03


اشعار شهادت امام حسن (ع) ( كريم هستي و عالم اسير احسانت )

1344
4

كريم هستي و عالم اسير احسانت
وَ دستِ شيعه دخيلِ ضريحِ دامانت
تو سفره گستري و سفره ي تو تا شد پهن
تمامِ اهلِ مدينه شدند مهمانت
كريمِ آلِ محمّد اميدِ من اين است :
مرا حساب كني جزوِ  دوستدارانت
خمارِ باده شدم ، ساقيا بده جامي
كوير هستم و در انتظارِ بارانت
كبوترِ توأم و آب و دانه مي خواهم
كبوترِ توأم و چشمِ من به دستانت
به قدرِ گفتن يك آه ... روضه مي خوانم
تمامِ روضه ام اين است : آه ،  يارانت ... !؟
تمامِ مرثيه ها را مرور كردم و باز
نشسته ام بنويسم : شدم پريشانت
حرم نداري و اين داغ مي كُشد من را
بگو كه گنبدتان كو ؟ كجاست ايوانت ؟
به روي دوشِ حسينت ، كنارِ قبرِ رسول
به پيشِ چشمِ تماميِ سوگوارانت ـ
ـ به جاي گُل كه بريزند روي تابوتت
چرا ؟ براي چه كردند تيربارانت؟
اگر تو در به رويم وا نمي كني آقا
كجا پناه بگيرد گداي حيرانت ؟

  • سه شنبه
  • 12
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:54
  • نوشته شده توسط
  • عفاف

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران