مُژده اِی دل رَمضان و مَه قُرآن آمد
مُژده مَغفِرَت و رَحمت و رِضوان آمد
بَهر قُرآن و دعا فَصل بَهاری دیگر
بَهر عُصیان و خَطا وعده غُفران آمد
با شب قَدر که بَرتَر زِ هزاران ماه است
فُرصَتی تازه به خود سازی اِنسان آمد
هر نَفس ذِکر خدایست در این ماه عَظیم
هر که شد بَنده بر او لطف فراوان آمد
حِیف باشد که به غَفلَت گذرد عُمر گران
واندَرین ماه که این فُرصت و اِمکان آمد
چشم دل باز کن و جلوه حَقّ را بِنگر
اَبر رَحمت به دل تَشنه چو باران آمد
همه دَعوت شُدگانیم در این مَجلس اُنس
خرم آن دل که به این میکده مهمان آمد
(هوشمند) آنکه همه عُمر به غَفلَت گذراند
با اُمیدی به در توبه پَشیمان آمد
- پنج شنبه
- 11
- شهریور
- 1400
- ساعت
- 13:44
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
محمد هوشمند
ارسال دیدگاه