من ریزه خوار سفره مهمانی توام
من زنده گشته از دم سلطانی توام
در قید و بند خلق جهان نیستم رضا
ازاد گشته توام و زندانی توام
(وقت ورود در حرم تو هوایی ام)
مبهوت صحن های چراغانی توام
محتاج فیض هستم و طفلانه گفته ام
آقا قسم که طفل دبستانی توام
کالم ولی برای زیارت رسیده ام
من را بخر وگرنه که ارزانی توام
در کنج صحن کهنه غزل می شود تمام
اما هنوز بر سر مهمانی توام
- سه شنبه
- 12
- دی
- 1391
- ساعت
- 20:20
- نوشته شده توسط
- عفاف
ارسال دیدگاه