• دوشنبه 3 دی 03


ای آب... -(ای آب چه بی مِهر در آنکُو بودی)

614

ای آب چه بی مِهر در آنکُو بودی
پیوسته بکامِ قومِ بَد خُو بودی

تو موج زنان و تشنه جان داد حسین
با آنکه به مهرِ مادرِ او بودی

ای آب تو جا به جامِ اعدا کردی
اندر عوضش خون به دلِ ما کردی

یک قطره سکینه را نشد از تو نَصیب
کز چشمهء چشمِ او چو دریا کردی

ای آبِ روان عالمی را خَستی
پیوسته به اهلِ جور و کین پیوستی

خود را نرساندی به لبِِ خشگِ حسین
وَز هر مُژه صد جُور به رویش بستی

ای آب که این گونه مُصفّا کردی
گه قطره شدی و گاه دریا گشتی

لب تشنه تر از حسین کسی را دیدی
این قدر که سر گشته بصحرا گشتی

(جودی) بنما شَفاعت از کتاّبت
بنوشته صفا دو باره کلّیّاتت

از نظمِ تو عالمی بسوزد از غم
صد شُکر نوشتم همه منظوتاتت

  • سه شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 19:52
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران