منم که ظلّ ِ ظَلیلت پناهگاه منست
ز یُمن ظلّ ِ تو خورشید در پناه منست
هزار شمس و قمر را یکی وجاهت نیست
اگر که جلوه برافروز، روی ماه منست
جمال و جلوهء یارست منظر چشمم
چه جلوه ها که در این منظر نگاه منست
شهان ز قیصر و فغفور تا به خسرو و جم
کمینْ غلام، به درگاه پادشاه منست
من آن نیم که شهی غیر دوست بگزینم
ز بعد شاهِ ازل، پادشاه، شاه منست
چه غم نمانده اگر دست قدرتی در دست
ز غرب و شرق، کران تا کران، سپاه منست
به مُلکِ شاهِ ولا آصفم ز فضل مَلیک
بساط ملک سلیمان ز گرد جاه منست
عجب مدار اگر ناز کرده ام بر آب
عُیون کون و مکان، قطرهء میاه منست
چه خوش نوشته به زر #شهریار عالمگیر
#نگین تاج شهان در پَرِ کلاه منست
- چهارشنبه
- 31
- شهریور
- 1400
- ساعت
- 12:10
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مختار وطن پرست
ارسال دیدگاه