• سه شنبه 15 آبان 03


در مدح حضرت اباالفضل(ع) -(ای حرمت قبلۀ حاجات ما)

658
3

ای حرَمت قبلهء حاجات ما
یاد تو تسبیح و مناجات ما

تاج شهیدان همه عالَمی
دستِ علی، ماه‌ِ بنی هاشمی

همقدم قافله سالار عشق
ساقی عشاق و علمدار عشق

سروَر و سالار سپاه حسین
داده سر و دست براه حسین

عمّ امام و اخ و ابن امام
حضرت عباس علیه السلام

ای علَم کفر نگون ساخته
پرچم اسلام بر افراخته

مکتب تو مکتب عشق و وفاست
درس الفبای تو صدق و صفاست

شمع شده آب شده سوخته
روح ادب را ادب آموخته

آب فرات از ادب تُست مات
موج زند اشک بچشم فرات

یاد حسین و لب عطشان او
و آن لب خشکیدهء طفلان او 

تشنه برون آمده از موج آب
ای جگر آب برایت کباب

ساقی کوثر پدرت مرتضی است
کار تو سقّائی کرب و بلاست 

مُشک پُر از آب حیاتت بدوش
طفل حقیقت ز کفَت آب نوش

درگَه والای تو در نشأتین
هست درِ رحمت و باب حسین

هر که به دردی و غمی شد دچار
گوید اگر یکصد و سی و سه بار

ای علَم افراشته در عالمین
اِکشِف یا کاشِفَ کَربِ الحُسَین

از کرم و لطف جوابش دهی
تشنه اگر آمده آبش دهی

چون نهم ماه محرم رسید
کار بدانجا که تو دانی کشید

از عقب خیمهء صدر جهان
شاه فلک جاه ملک آشیان

شمر به آواز ترا زد صدا
گفت کجائید بَنُو اُختِنا 

تا برَهانند ز هنگامه ات
داد نشان خطّ امان نامه ات

رنگ پرید از رخ زیبای تو
لرزه بیفتاد بر اعضای تو

من به امان باشم و جان جهان
از دَم شمشیر و سنان بی امان

دست تو نگرفت امان نامه را
تا که شد از پیکر پاکت جدا

مزد تو زین سوختن و ساختن
دست سپر کردن و سر باختن

دستِ تو شد دستِ شَه لافتی
خطّ تو شد خطّ امان خدا

چار امامی که ترا دیده اند
دست علَم گیر تو بوسیده اند

طفل بُدی مادر والاگهر
برد ترا ساحت قدس پدر

چشم خداوند چو دستِ تو دید
بوسه زد و اشک ز چشمش چکید

با لب آغشته به زهر جفا
بوسه به دست تو بزد مجتبی

دید چو در کرب و بلا شاه دین
دست تو افتاد به روی زمین

خم شد و بگذاشت سر دیده اش
بوسه بزد با لب خشکیده اش

حضرت سجاد هم آن دستِ پاک
بوسه زد و کرد نهان زیر خاک

مطلع شعبانِ همایون اثر
بر ادب تُست دلیلی دگر

سوم اینماه چو نور امید
شعشعهء صبح حسینی دمید

چارم این مه که پر از عطر و بوست
نوبت میلاد علمدار اوست

شد بهم آمیخته از مشرقین
نور ابوالفضل و شعاع حسین

ای بفدای سر و جان و تنت
وین ادبِ آمدن و رفتنت

وقت ولادت قدمی پشت سر
وقت شهادت قدمی بیشتر

مدح تو این بس که شه ملک و جان
شاه شهیدان و امام زمان

گفت بتو گوهر والا نژاد
جان برادر بفدای تو باد

شه چو بقربان برادر رود
کیست (ریاضی) که فدایت شود

  • چهارشنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 12:13
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران