آمدی آری به تدریس عفاف
ای حریمت نفس عفّت را مطاف
قول و فعلت منهج شرم و حیاست
راه و رسمت شرح ایثار و وفاست
مادران را مادری آموختی
همسران را همسری آموختی
کودکی بودی که بی مادر شدی
بر پدر مادر شدی یاور شدی
رتبتی اینسان سزاوار تو بود
مام پیغمبر شدن کار تو بود
عقل حیران زین همه شان و جلال
قَدرَت افزون از قیاس و از خیال
کودکی چون مام پیغمبر شود
خسرو لولاک را مادر شود
تو چه هستی , تو که هستی فاطمه
راه بر اندیشه بستی فاطمه
گر نبودی منشا خیرات کل
کی بخواندی مادرت ختم رسل
فیض مطلق او , تو او را همچو مام
هرچه فیض از توست یعنی والسلام
- یکشنبه
- 4
- مهر
- 1400
- ساعت
- 15:59
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
محمد عابد
ارسال دیدگاه