گوهر بحر وفا فاطمه است
جوهر صدق و صفا فاطمه است
معنی لفظ شِفا فاطمه است
لنگر ارض و سما فاطمه است
فاطمه فاطمه است فاطمه فاطمه است
مطلع نور خداوند ودود
مبدا فیض ز سوی معبود
علّت غائی کلّ موجود
حضرت خیر نسا فاطمه است
فاطمه فاطمه است فاطمه فاطمه است
حکمران جبروت است بتول
قهرمان ملکوت است بتول
شرح عنوان نعوت است بتول
وصف کرد آنکه خدا فاطمه است
شیره ی جان و دل فخر بشر
کفو مولا و علی را همسر
مادر پاک شبیر است و شبر
بحر موّاج ولا فاطمه است
حائز وحی نبوّت نسبش
معنی جود و فتوّت حسبش
آنکه می ریخت گهر لعل لبش
جوهر صدق و صفا فاطمه است
آنکه با خطبه ی آتش ریزش
آنکه با قول صفا انگیزش
کرد با صحبت نهضت خیزش
باطل از حق جدا فاطمه است
عصمتش آنکه حجابش باشد
عفّتش آنکه نقابش باشد
شرم و آزرم کتابش باشد
معنی شرم و حیا فاطمه است
بر رسول آنکه بود قرّة العین
مرتضی مسلک و امّ الحسنین
داد بر جامعه تحویل حسین
فاتح کرب و بلا فاطمه است
آنکه مرضیّه بود منصب او
دارد آوازه نماز شب او
گشته احیاگر دین زینب او
محشری کرده به پا فاطمه است
شده بانی سخن شهبازی
تائبش کرده سخن پردازی
با هماهنگی و هم آواز
در زبان ذکر ولا فاطمه است
- سه شنبه
- 6
- مهر
- 1400
- ساعت
- 19:34
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
صادق تائب
ارسال دیدگاه